مثلثِ طراح-کارفرما-استفادهکننده
طراحی یک روند است؛ مجموعهای از اقدامات که در پاسخ به مجموعهای از نیازها انجام میشوند. طراح تنها عامل این اقدامات نیست؛ بلکه در تعامل با افراد دیگری که در اطراف نیازهای یادشده حضور دارند، اقدامات یادشده را انجام میدهد.
به بیان دیگر، اگر روند طراحی را به اِجرای یک نمایش تشبیه کنیم، کارفرما، استفادهکننده و طراح، هریک در این نمایش نقشی بازی میکنند و داستان در تعامل این بازیگران شکل میگیرد. مثالِ بهتر برای تشبیه، فیلمی با یک ژانر مشخص است. طراحی را اگر به یک فیلم تشبیه کنیم، مولفههای ویژهای دارد، که گونهی خاصی از فیلم را ایجاد میکند. در این صورت، یکی از مولفهها و کلیشههای این ژانر، چالشِ کارفرما و طراح است، به این شکل که در لحظاتی از فیلمهای این دسته، کارفرما به طراح فهرستی از تغییرات ارایه میکند؛ بخوانید فهرستی از نامها که باید ترور شوند. در این لحظهی حساس، بازیگرانِ نقشِ طراح چند دسته میشوند. تازهکارها حس میکنند عملیات سختی در پیش دارند؛ ممکن است به کارشان دلبسته شدهباشند و تغییر( ترور ) برایشان غیرممکن بهنظر برسد. امّا حرفهایترها یاد گرفتهاند، با کار وارد رابطهی احساسی نشوند و فاصلهی خود را با آن حفظ کنند، تا امکان تعامل و گفتوگو با کارفرما حفظ شود و بتوانند مانند انسانهای بالغ بر سر تغییرات گفتوگو کنند. خروجی نهاییِ طراحی، مانند نوزادی است که در پایان فیلم متولد میشود. این نوزاد شبیه همه هست و شبیه هیچکس نیست؛ زیرا حاصل برهمکنش و تضاد عوامل گوناگون( بازیگران مختلف ) بودهاست.
بهعنوان یک طراح، باید تمرین کنیم فاصلهی خود را با کارمان نگه داریم و دلبستهاش نشویم؛ یادمان باشد، فقط ما نیستیم که در طراحی حضور داریم و موثریم. گاهی فهرست تغییراتی که از سوی کارفرما به دستمان میرسد، به غنای طرح میافزاید و آن را از اثرِ یک شخصِ تنها ارتقا میدهد به اثری که در عین کیفیتهای جذّاب، به نیازهایی پاسخ میدهد، که اصلاً در پاسخ به آنها شکل گرفته.
بیشتر تمرکزمان روی ضلعِ طراح-کارفرما قرار گرفت و به ضلعِ طراح-استفادهکننده و کارفرما-استفادهکننده نپرداختیم؛ هرچند گاهی همپوشانیهایی میان این اضلاع مشاهده میکنیم.
این یادداشت نقطهی شروعی است برای گفتوگو در مورد یکی از مراحل روند طراحی. الآن که در نقطهی پایان یادداشت هستیم، دعوت میکنم در این باره گفتوگو کنیم و از تجربههایی که در این زمینه بهدست آوردهایم، بگوییم؛ مثلاً من خروجیهایی را پیش از اعمال تغییرات کارفرما و پس از آن بهاشتراک میگذارم.
البته بدیهی است، که برخی تغییرات فارغ از فهرست کارفرما رخ خواهندداد و برخی براساس فهرست یادشده اعمال میشوند.
نمونهی اوّل: پروژهی کتیبهی رمضانی موکب بهسفارش موکبآرت
پیش از تغییرات
پس از تغییرات
نمونهی دوم: پروژهی برگر 1358
پیش از تغییرات
پس از تغییرات
منبع علمی یادداشت: کتاب « طراحان چگونه میاندیشند؟ »، نویسنده: برایان لاوسون، مترجم: حمید ندیمی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
لوگوموشن فَب کافه
چندی پیش در کارخانهی دوستداشتنی هنر طراحی و ساخت و در دل یکی از تجربههای فب کودک، اتودی از لوگو موشن فب کودک زدم. نتیجه این شد:
وقتی آن را بررسی کردم، از خودم پرسیدم، چگونه کیفیت و دقت لوگوی خمیری را بالا ببرم؟ این راه حل به ذهنم رسید: از بخش لیزر که یکی از زیرمجموعههای فب لب است، کمک بگیرم.
بنابراین بهکمک لیزر طرح لوگوی فب کودک و فب کافه را روی چوب برش زدم، تا بهعنوان قالب به خمیر شکل بدهند و لوگو را با دقت زیادی بسازند. فب کافه، کافهای است درون کارخانه.
همانطور که پیشبینی میکردم، دقت و کیفیت لوگوی خمیری ارتقا یافت.
این شد اتود لوگوموشن فبکافه؛ کافهای که در آن اُملت را با لبخند سر میز میگذارند:).